خواهش میکنم بنویس

ساخت وبلاگ
شب قبلش اصلا نتونستم بخوابم هر وقت هم که چشمام رفت روی هم کابوس دیدم. صبح اول وقت آنقدر داغون بودم که میدونستم اگر تو خونه بمونیم یه داستان درست و حسابی از توش در میاد اول صبح بردمش خونه مادرش به بهانه تعمیر موتور خونه برگشتم خونه تمام خونه رو وجب به وجب تمیز کردم با حرص تمام. یاد روزهایی افتادم که به خاطر اومدن تو خونه رو سانتی متری تمیز میکردم. این خاطره ها داره منو از پا در میاره و اون چیزی که نمک روی این زخم این بی خیالی بی رحمی تو. همه ی روز به تمیزی کردن گذشت بارها فکر کردم اصلا چرا من اون روز راجب عشق و علاقه و هوس به تو حرف زدم من که تمام این ده سال سعی کردم لحظه ای به تو نگاه ناپاک نداشته باشم. همه چیز از اون پست توی اینیستا گرام شروع شد اون بند ۶ لعنتی که برای آرامش توصیه به در آغوش کشیدن داشت. حتی اینکه به شوخی چندبار بهت گفته بودم بند ۶ اذیتم میکرد دلم میخواست بهت بگم حتی فکر این بند ۶ هم درست نیست حتی فکر اینکه فقط با تو میتونم ادامه بدم این زندگی رو هم درست نیست تمام حرف های اون روز هم به خاطر همین بود نمیخواستم چیزی از ذهن و دلم بگذره تو ندونی به خودم قول داده بودم با تو رو راست باشم ،اصلا به اون چیزهایی که تو فکر کردی من لحظه ای هم فکر نکردم. تمام روز با کل کل با تو گذشت ساعت حدود دوازده و نیم شب بود دیگه داشتم جنون میگرفتم گوشیم داشت خاموش میشد حتی انگیزه ه ای برای تو شارژ زدن نداشتم یه روزهای لحظه ای نباید خاموش میشد نباید بدون آنتن می‌بود میدونی که چی میگم. از خونه زدم بیرون رفتم تو پارک بغل خونه نمیدونم چقدر گذشت چقدر راه رفتم فقط به خودم اومدم دیدم که دیگه پاهام توان راه رفتن نداره از پارک داشتم بیرون میومدم یه موتور جلوی پام وایستاد پرید پایین تهدید کرد خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 4 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1403 ساعت: 21:24

دل میرود از دست عیان جای تو خالی ای بی خبر از درد نهان جای تو خالی آفت زده دل همت فریاد ندارد سردار سکوت است زبان جای تو خالی بر مسند آشوب کمین کرده خیالی ای آتش آشوب گران جای تو خالی با کفر کمانش به گمان کافر افکار ایمان مرا کرده نشان جای تو خالی زان پیر شرابی که فشاندی به لبم دوش امروز دلم گشته جوان جای تو خالی من ماندم و پرسوخته پروانه و بلبل در حلقه ی دلسوختگان جای تو خالی از شوق سفر نیست که آذر شده در راه کس نیست بگوید که بمان جای تو خالی خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:15

خیلی چیزها توی ذهنم برای نوشتنه .شاید اون موقعه ای که توی اتاقت بودم اگه قرار به نوشتن بود نزدیک به چندین صفحه مینوشتم.حسادت شاید اولین چیزی باشه که بخواهم راجبش صحبت کنم.شاید حس مالکیتی که بقیه نسبت به تو دارند و من با همه دست و پا زدن هام سهمی ازش خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 49 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 18:01

لبخند زد و دستامو گرفت اما توی خوابفردا نشده بیدار شدم بیدار و خرابعکسش روی میز باز از توی قاب بیرون اومدودستامو گرفت باهم دوباره رفتیم توی قابترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپرهگفتم نکنه اصلا” روی میز خوابم نبرهتنها روی تخت تنها توی خواب با اون توی قاب خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 46 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 18:01

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم قناعت می‌کنم با در خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 50 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 18:01

تلخ بودن!!  هر آدمی به ذات مگه تلخ به دنیا میاد ؟ از کی کلامم زهر دار شد؟  چی شد که تلخ شدم؟  خودم خواستم یا توی این مسیر قرارم دادن؟ حالا از اون چیزی که ساختند متنفرن میخواهن تغییر کنه.  اصلا برای چی ساختند که حالا بخواهن تغییرش بدن؟ میگن من شروع ک خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 66 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 18:01

نمیتونم تشخیص بدم یا تفکیک کنم نوشتن برای تو از حال خودم الان برام سخت تره یا حرف زدن با تو و گفتن از حال خودم. شاید تنها چیزی که میتونم بنویسم همین چندتا دیالوگ از فیلم شهرزاده دیگه بیشتر از این دیالوگ ها حرف زدن حکم حرف اضافی زدن داره. می‌گفت که ب خواهش میکنم بنویس...ادامه مطلب
ما را در سایت خواهش میکنم بنویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasoor بازدید : 57 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 18:01